سرباز کوچولوی ما مسلمون شد
پسرکم دیروزساعت١١عمه مریم رفت بیمارستان خودشون وبرای تووقت ختنه گرفت.زنگ زد گفت زودخودتون رو برسونید.من هم رفته بودم دبیرستان .فورا زنگ زدم خاله فاطمه حاضرت کرد.مدرسه وامتحانات رو سپردم به همکارها ورفتم خونه خاله باهم تورو بردیم بیمارستان(البته اول وضو گرفتم.چون میخواستم حتمااین کارباوضوانجام بشه)خیلی دلهره داشتم .رسیدیم بیمارستان .عمه مریم توحیاط منتظرمون بود.رفتیم داخل وتورو دادم به عمه اول سپردمت به خدا بعد به دکترو.....به لطف خدا این کار هم تموم شد امروز دیگه بهترشدی خداروشکر.زنگ زدم به بابات که الان مکه هست بهش خبردادم کلی خوشحالش کردم.یک عالمه عکس هم داری سرفرصت برا میذارم.عزیزم.عسلم مسلمون شدنت مبارک
نویسنده :
مامان و بابا
13:54